امیر ابوالفضلامیر ابوالفضل، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره

زیباترین هدیه خدا*امیرابوالفضل*

بقیه عکسای12ماهگیت(دیرنوشت)

سلام عزیزترینم اینا عکسای ٢هفته آخر١٢ماهگیته که به علت مشغول بودنم به تدارکات تولدت نرسیدم به موقع بذارمشون جیگر مامان روز به روز شیرینتر و شیطونتر و بانمکتر میشی فدات بشم امیرم دیوونتم تمام وجودم فدای تو نازنینم  برای دیدن لطفا بیا ادامه... عاشق نماز خوندنتیم بیشتر وقتا با باباجون  یا بابارضا نماز میخونی الله اکبر که میگیم دستاتو میبری بالا بعدم میری سجده واااااااااااااای یعنی میخوام بخورمت با این اداهای شیرینت بعدمم با تسبیح بازی میکنی و البته به دور از چشمم که میخوای مهر رو بداری دهنت فوری میام و ازت میگیرم به همین خاطر یه دونه مهر کوچولو رو با چسب نواری پوشوندم مخصوص تو تا اگه هم گذاشتی دهنت مشکلی نباشه توی اش...
25 ارديبهشت 1392

جشن تولد امیر جان(2)عکسای تولد

سلام پسر نازم اینم از عکسای تولد البته خیلی زیادند اما خوب همشو که نمیتونم بذارم بعضیها هم تار افتادن آخه اروم نمیشدی که ازت عکس بگیریم مجبور شدم همینجور بگیرم که از هر ١٠تا فقط یکیش درست میوفتاد برای دیدن بیا ادامه... امیر و ترنم قبل از شروع مراسم  امیر وبابا جون مهربونش اینجا داری با ریسه ها بازی میکنی منم داشتم تزیینات رو تکمیل میکردم عاشق خوردن خیار شدی جدیدا  فدات بشم شیطونم ببین یعنی از اول تولد تا اخر فقط همینجور خونه رو متراژ میکردی  این کفشا هم هدیه من وبابایی    خیلی دوسشون داری  یک نمونه از شیطنتات !!ببین همه رومیزیهارو با تمام وسایل روش میکشیدی و همش میریخت ...
24 ارديبهشت 1392

جشن تولد امیرابوالفضل جان با تم پوه(2)(تزیینات تولد)

سلام عزیزم امیرم توی این پست عکسای تزیینات تولدت رو گذاشتم همش کار خودمه  انشاا.. که پسندیدی   راستی این تاخیرم به خاطر این بود که واکسنت ١سالگیت رو زدیم و تو چند روزی اصلا حال و حوصله نداری و من وقت نکردم زود عکسارو بذارم انشاا.. توی پست بعدی عکسای خودت و دوستات رو توی جشن تولدت میذارم  ... اینا کادوهای داخل گیفتها هستن گیفتهای مهمانها که خودم درست کردم ساعت تولدت ساعت ٨صبح این هم کیک تولدت   خوب شده بود    این هم عکس من در تولد ١سالگیم مثل تو منم توی تولد ١سالگی راه م...
21 ارديبهشت 1392

جشن تولد امیر جان با تم پوه(1)

سلام عزیزترینم  فرشته کوچولوی من به سلامتی ١ سالت تموم شد و ما برات یه جشن کوچولو گرفتیم انشاا.. که پسندیدی تم جشنت هم پوه بود تزیینات کار خودم بود حدود ١٧نفر مهمون داشتیم و ٥ نفر نی نی که اومده بودن تا تولدت رو باهات باشن   مراسم به خوبی و خوشی برگزار شد یه کم اولش اذیت کردی آخه عادت داری بعد از ظهر یه چرت کوچولو بزنی اما اون روز نشد البته بعدش دیکه اذیت نکردی همش در حال شیطونی و البته خرابکاری بودی عکس انداختن رو که دیگه نگو اصلا نذاشتی یه عکس درست حسابی بگیریم البته چند روز قبلش رفتیم اتلیه و عکس گرفتیم که اونا رو هم برات میذارم مراسم از ساعت ١٧ الی ٢١ طول کشید خیلی خوش گذشت کلی گفتیم و خندیدیم و نانای نای کردیم ...
17 ارديبهشت 1392

تولدت مبارک

سلام همه وجودم  پاره تنم  بهانه نفس کشیدنم  امیرم فرشته کوچولوی من   اولین سالروز زمینی شدنت مبارک سال قبل درست همین زمان یعنی ساعت ٨صبح به دنیا اومدی  عزیزم با تمام وجودم عاشقانه فریاد میزنم دوستت دارم  این تبریک از طرف من و بابا رضاست عزیزم انشاا.. سالیان سال  سلامت و شاد باشی پست بعدی انشاا.. با عکسای جشن تولدت     ...
15 ارديبهشت 1392

حس عجیبم تو این روزها

سلام امیرم  ٢روز به تولدت مونده   باورم نمیشه این قدر بزرگ شدی الان که دارم اینارو مینویسم ساعت ٢ شبه و دارم اشک شوق میریزم هیچ وقت اولین لحظه ای که دیدمت وبه اغوش کشیدمت رو فراموش نمیکنم  باشکوهترین لحظه عمرم بود وقتی لمست کردم و عطر زیبای تنت رو حس کردم انگار به بهشت رفتم انگار دیگه من فقط من نبودم من شدم تو و تو شدی همه وجودم   امیرم تمام لحظه های عمرم رو به پات میریزم چون با تمام وجودم دوستت دارم تا ابد این چند تا عکس از ماه اول و دوم نوزادیته که تا حالا برات نذاشته بودم این عکسا هم روز اول تولدته توی بیمارستان ببین چقدر کوچولو بودی عشق مامان ...
13 ارديبهشت 1392

روز مادر

وقتی چشم به جهان گشودم  قلب کوچکم مهربانی لبخند و نگاهت را که پر از صداقت و بی ریایی بود احساس کرد. دیدم زمانی را که با لبخندم لبخند زیبایی بر چهره خسته ات نشست و دنیایت سبز شدو با گریه ام دلت لرزید و طوفانی گشت. از همان لحظه فهمیدم که تنها در کنار این نگاه پرمهر و محبت است که احساس آرامش و خوشبختی خواهم کرد... امسال دومین سالی ست که حس زیبای مادر بودن را در چنین روزی با تمام وجودم لمس میکنم خوشحالم و خدا را شاکرم که این توفیق را بر من نصیب کرد و امیر ابوالفضلم را به من هدیه داد تا من هم مادر باشم ولادت حضرت فاطمه و روز مادر و زن بر تمامی مادران و بخصوص مامان عزیزم و مهربونم مبارک   ...
11 ارديبهشت 1392

فقط 10 روز تا پایان 1 سالگیت مونده!

سلام... باورم نمیشه ... ١٠ روز دیگه ١ سالت تموم میشه چه زود گذشت انگار همین دیروز بود دنیا اومدی اونقدر لحظه های با تو بودن برام شیرینه که گذر زمان رو احساس نمیکنم  ١٠روز دیگه تولدته و ١ سالت تموم میشه امیرم روز به روز بیشتر وبیشتر عاشقت میشم تو در همه وجودمی و تو یعنی همه زندگی من و بابا   و اما کارای جدید گل پسرم فرهنگ لغت امیرابوالفضل اته با فتحه روی الف  یعنی افتاد آبه   یعنی آب دی دی  یعنی بیرون جدیدا شروع به رقص میکنی و دستتو کاملا ماهرانه میرقصونیش نمیدونم از کجا یاد گرفتی عاشق بیرون رفتنی شدییییییییییییییید این روزا بیشتر بغلی شدی و دوست داری بیشتر بغلم باش...
5 ارديبهشت 1392

اولین قدمهات مبارک!

سلام عزیزم     امیر جانم امروز در 12 ماهگیت برای اولین بار مسافت تقریبا 1.5 متری رو خودت تنهایی راه رفتی خیلی ذوق کردیم خودت هم همینطور  عزیزم قدمهایت همیشه استوار و پابرجا    اولین قدمهایت مبارک ...
1 ارديبهشت 1392

امیرم در دهه اول 12ماهگی

سلام شیطونکم اگه بگم چه شیطونیهایی میکنی خودت تعجب میکنی عاشق نمازی تا بابا جون یا بابا رضا یا هر کدومه ما میخاییم نماز بخونیم فوری میای میشینی پیشمون اول با مهر بازی میکنی بعد میری به سجده آخ فدات بشم منننننننننننننننننننننننننن بعدشم میری از پشت هلمون میدی یعنی زود باشید خم بشید برید سجده اینجا   برا اولین بار با نی آبمیوه خوردی اینم عکسش  اونقده ذوق کردم  خودت خیلی خوشت اومده بود  قبلا هر چی بهت ابمیوه میدادم نمیخوردی اما حالا با نی قشنگ میخوری نوش جونت عزیزم امیرم یه بار اشپزخونه بودم داشتم برات شیر میگرفتم یه هو دیدیم داری از روی مبل بهم دالی میکنی از ترس سکته کردم دویدم اومدم پیشت دیدم شیطونک...
1 ارديبهشت 1392
1